ناگفته هاي سفير ايران در چين از نقش پکن در توافق هسته اي

0

شنيدن ناگفته هاي مردي که کشور حوزه ماموريتش يکي از بازيگران اصلي در مذاکرات هسته اي بوده مي تواند به بسياري از سووالات در اين زمينه پاسخ دهد.

«علي اصغر خاجي» البته بيش از يک سال نيست که مسووليت را از «مهدي صفري» سفير پيشين ايران در پکن تحويل گرفته است، اما در همين مدت کوتاه و همزماني آن با اوج مذاکرات هسته اي، او را در کانون توجه قرار داده است.

او در گفت و گوي مبسوط با خبرنگار ايرنا در پکن، البته از روابط دو کشور پس از تحريم ها گفت، موضوع

دارايي هاي بلوکه شده ايران در چين را واکاوي کرد و گفت: البته چين نيز از دارايي هاي بلوکه شدن ايران در آن کشور سود برد، اما به باور من، برخي گفته ها و مطالب منتشر شده مبني بر اينکه چين حاضر نيست بعد از تحريم ها اموال ايران را برگرداند، ديدگاهي غيرمنطقي و به دور از واقعيت است.

سفير ايران در چين همچنين از آغاز گفت و گوهاي دو کشور در خصوص تغييرات در راکتور آب سنگين اراک بر اساس برنامه جامع اقدام مشترک در آينده نزديک خبر داد و نقبي به کالاي بي کيفيت چيني که وارد بازار ايران مي شود، زد و با واکاوي اين موضوع گفت: بايد دلايل عمده اين موضوع را در داخل ايران جستجو کرد.

«خاجي» البته گفت که توافقاتي ميان ايران و چين جهت نظارت طرف چيني بر کيفيت کالاهاي صادراتي به ايران انجام شده و برخي تدابير تکميلي نيز در اين زمينه در دست بررسي است.

او از صادرکنندگان ايراني دعوت کرد تا خود را براي حضور در بازار پرسود يک ميليارد و 400 ميليون نفري چين آماده کنند و تاکيد کرد: چين براي ورود کالاهاي ايراني تعرفه اي همانند اعضاي سازمان تجارت جهاني دريافت مي کند، در حالي که ايران هنوز عضو اين سازمان نيست. در واقع مردم و نخبگان سياسي و اقتصادي ايران بايد به چين به عنوان فرصتي بزرگ براي صادرات محصولات ايراني مانند فرش دستباف و ماشيني، خشکبار، داروهاي گياهي و انواع فرآورده هاي غذايي نگاه کنند.

نماينده عالي ايران در چين البته از گسترش روابط ايران با کشورهاي شرق به ويژه روسيه و چين دفاع کرد و گفت: توسعه اين مناسبات مي تواند بخش مهمي از اهداف ما را تامين نمايد. علاوه بر آن باعث توازن روابط ما با غرب خواهد شد و قدرت چانه زني با غرب بالا مي برد.

متن کامل گفت و گوي ايرنا با سفير ايران در چين در پي مي آيد.

* لطفا تحليل خود را به عنوان سفير ايران در چين در رابطه با نقش و جايگاه اين کشور به عنوان يکي از اعضاي شش قدرت بزرگ جهاني در مذاکرات هسته اي بيان کنيد.

قبل از پاسخ به اين سووال بايد اعلام کنم که توافق هسته اي وين، فارغ از هر مسائل ديگري در پرتو مقاومت مردم بزرگ ايران، رهنمودهاي مقام معظم رهبري و رويکرد دولت تدبير و اميد، و همچنين تلاش خستگي ناپذير تيم مذاکره کننده هسته اي کشورمان حاصل شد که دستاورد بسيار بزرگي براي ايران اسلامي محسوب مي شود.

چنانچه بخواهيم مهمترين رويدادهاي کشورمان در خلال چند دهه گذشته را بررسي کنيم، در کنار سه واقعه مهم تاريخي يعني «پيروزي انقلاب اسلامي»، «پايان جنگ تحميلي» و «ناکامي دو پروژه شکست انقلاب اسلامي از طريق جنگ و رفع اشغال سرزميني و حفظ تماميت ارضي ايران»؛ توافق جامع هسته اي ايران و تصويب قطعنامه 2231 شوراي امنيت جهت خروج کشورمان از فصل هفتم منشور ملل متحد نيز يکي از مهمترين رويدادها و اتفاق ها در ايران و حتي در عرصه بين المللي است، چرا که با تحقق اين توافق و پيامدهاي آن اولا ايران به اهداف خود جهت استفاده صلح آميز از انرژي هسته اي نايل آمد و همچنين بالاترين مرجع بين المللي نيز حقوق حقه مردم ايران را به رسميت شناخت.

زماني که مذاکرات ايران با غرب شکل گرفت، اين گفت و گوها از توازن برخوردار نبود و جمهوري اسلامي ايران خواست جهت برقراري توازن گفت و گوها و با توجه به نقش برجسته چين و روسيه در سطح بين المللي، آنان نيز به جمع مذاکره کنندگان اضافه شوند.

چين همواره در بين اعضاي گروه 1+5 از يک موضع متوازن و منعطف برخوردار بوده و سعي مي کرد نقش پل ارتباطي بين ايران و کشورهاي مقابل را که مواضع تندي داشتند، ايفا کند که اين نقش مثبت تا پايان گفت وگوها و رسيدن به توافق حفظ شد.

هنگامي که مذاکرات ايران با شش قدرت بزرگ جهاني از پيشرفت مناسبي برخوردار نبود، توصيه عموم کشورهاي 1+5 و همچنين مسوول سياست خارجي اتحاديه اروپايي انجام مذاکرات دوجانبه ايران و آمريکا بود. متعاقب آن در مقطعي که جمهوري اسلامي ايران رويکرد مذاکره دوجانبه را در کنار گفت وگو با 1+5 اتخاذ نمود، برخي کشورها احساس کردند نقشي در تفاهم ندارند و محوريت ايران – آمريکا برقرار شده، لذا گروهي موضع انفعالي و برخي هم موضع اعتراضي اتخاذ کردند.

اما دولت چين نه تنها چنين رويکردي اتخاذ نکرد، بلکه در خلال ديدارهاي مستمري که در فواصل مذاکرات با نماينده چين در گروه 1+5 داشتم، تلاش هاي طرف چيني براي رفع نقاط اختلافي که بعضا موجب بن بست مذاکرات مي شد از طريق ابتکارات ارائه شده، کاملا مشهود بود. به گونه اي که حتي «وانگ يي» وزير امور خارجه چين علنا از آمادگي کشورش براي ميانجيگري بين ايران و آمريکا جهت پيشبرد مذاکرات هسته اي سخن گفت. از جمله تلاش هاي مشخص هيات چيني، ارائه پيشنهاد فني در خصوص چگونگي فائق آمدن بر وضعيت بن بست نيروگاه آب سنگين اراک بود. چيني ها با توجه به تجربه و دانش فني پيشرفته خود در نيروگاه هاي هسته اي، فرمول علمي نحوه تغيير مشخصات فني نيروگاه اراک را ارائه کردند که با حفظ ماهيت آب سنگين، نگراني هاي طرف مقابل نيز برطرف گرديد.

از ديگر اقدامات قابل ذکر هيات چيني مي توان به پيشنهادهاي سازنده اين کشور براي تنظيم سازوکار رفع تحريم ها اشاره کرد. ضمن آنکه به اين نکته نيز بايد اشاره کنم که در روزهاي پاياني مذاکرات نيز چين و همچنين روسيه در رابطه با بحث ضرورت لغو تحريم هاي تسليحاتي ايران از موضع ما حمايت کردند که در نهايت هم با همکاري اين دو کشور تعديلي در موضوع بوجود آمد.

آخرين موضوع نيز مربوط به فاصله زماني صدور قطعنامه شوراي امنيت جهت تاييد توافق و لغو تحريم ها پس از اعلام توافق بود که غربي ها زمان طولاني را مد نظر داشته ولي با حمايت روسيه و چين، خواسته ايران براي حداقل فاصله زماني تصميم شواري امنيت محقق شد.

در مذاکراتي که پس از توافق وين با مقامات وزارت امور خارجه چين داشتم بر تداوم نقش اين کشور در مراحل اجراي توافق ياد شده تأکيد شد که در اين راستا قرار است به زودي مذاکرات پيرامون تغييرات لازم در راکتور اراک و چگونگي آن با حضور مقامات کشورمان در روزهاي آتي در پکن آغاز شود. به طور کلي ما مواضع پکن در طول مذاکرات هسته اي ايران با 1+5 را متوازن ارزيابي مي کنيم.

* روابط ايران و چين را پس از توافق هسته اي چگونه ارزيابي مي کنيد و اينکه اين روابط پس از برداشته شدن تحريم ها تا چه اندازه مي تواند گسترش يابد. به طور کلي آيا برقراري اين ارتباط با توجه به اينکه شرايط براي توسعه همکاري ها با ساير کشورها که به خودي خود با لغو تحريم ها فراهم مي شود، مي تواند مناسب باشد؟

به طور حتم اين همکاري بيشتر خواهد شد چرا که با لغو تحريم ها، بسياري از موانع تحميلي اعم از موانع مالي، بانکي، حمل ونقل، انرژي، مبادلات کالا و غيره که بر سر راه مراودات عادي دو کشور قرار داشت برداشته خواهد شد و با باز شدن مسير و هموار شدن آن، اين همکاري ها حتي مي تواند از شتاب بالايي نيز برخوردار گردد.

رابطه ايران و چين داراي قدمتي بيش از دو هزار سال است و بر اساس مستندات تاريخي مبادله سفير ميان دو کشور از زمان اشکانيان آغاز شده است. جالب اينکه در طول بيش از 20 قرن همواره مناسبات دو کشور باستاني، دوستانه بوده و نقطه تاريکي ميان آنها وجود ندارد. اين ميراث ارزشمند، دوستي پايدار و زمينه روابطي توام با اعتماد در سطح بالاي دوجانبه را فراهم آورده است.

اين روابط پس از پيروزي انقلاب اسلامي نيز به دليل برخي همسويي ها از تداوم و توسعه بيشتري در ابعاد سياسي، اقتصادي و فرهنگي برخوردار شد. در دوران جنگ تحميلي نيز چيني ها سعي کردند روابط خود را با ايران حفظ کرده و در آن دوران، زماني که بيشتر کشورها درهاي خود را به روي ايران بسته بودند، چين همکاري خوبي با جمهوري اسلامي داشت و اقلام تسليحاتي مورد نياز را در اختيار ايران قرار مي داد.

اين روند از آن مقطع با فراز و نشيب هايي تداوم يافت تا اينکه با انتخاب «حسن روحاني» به عنوان رييس جمهوري و روي کار آمدن دولت تدبير و اميد در فاصله نزديک به سه ماهه با آغاز رياست جمهوري آقاي «شي جين پينگ» رييس جمهوري چين، روابط دو کشور شتاب بيشتري به خود گرفت. اکنون با گذشت حدود دو سال روساي جمهوري ايران و چين پنج نوبت با يکديگر ديدار داشته اند که يک رکورد تاريخي در روابط سطح عالي دو کشور است. به اين رقم بايد انجام دهها سفر دوجانبه مقامات ارشد و تبادل صدها هيات در اين مدت را اضافه کرد که بيانگر گستردگي روابط و همکاري هاي دو کشور است. سال گذشته رييس جمهوري اسلامي ايران سفري رسمي به چين داشتند و اکنون ما در حال برنامه ريزي براي سفر رييس جمهوري چين به ايران هستيم که به نظر من اين سفر سرفصلي مهم و تاريخي در گسترش روابط دوجانبه خواهد بود.

به ياد داشته باشيم که در دوران تحريم هاي ناعادلانه اي که به ايران تحميل و موجب افت شديد روابط ما با ديگر کشورهاي جهان شد، روابط ايران و چين با برخورداري از يک روند رو به گسترش در سال گذشته به 52 ميليارد دلار رسيد که حدود يک سوم کل مبادلات خارجي ما بود. چيني ها در اين دوران نزديک به 50 درصد از نفت ما را خريداري مي کردند. در شرايط تحريم ها اين حجم از همکاري ها براي ايران از اهميت بالايي برخوردار بود.

اکنون ظرفيت همکاري ما با چين در ابعاد مختلف بسيار گسترده است. تحريم ها در برخي زمينه ها منعي براي بالفعل شدن آنها ايجاد کرده بود که به نظر مي رسد با برداشتن آن فرصت مناسبي براي فعليت يافتن اين زمينه ها فراهم آيد. اکنون سفارت جمهوري اسلامي ايران در پکن در حال مذاکره با بخش هاي مختلف چين براي فراهم آوردن بستر لازم جهت انعقاد توافقات و اجرايي شدن آنها ميان دو کشور است.

بايد در نظر داشته باشيم که روابط ايران و غرب همواره با فراز و نشيب روبرو بوده و غربي ها به دلايلي سياسي، در خلال تحريم ها حتي از فروش اقلام انساني مثل دارو و مواد غذايي به ما خودداري ورزيده اند. در اين مقطع چين همواره حتي از طريق کشورهاي ثالث نسبت به تامين اين اقلام به ايران کمک کرده است.

* با اين وجود اظهاراتي مطرح مي شود که بر اساس آن چيني ها همکاري هاي لازم را با ايران در دوران تحريم بنا به ملاحظاتي که با غرب داشتند انجام نداده اند، آيا اين ديدگاه را تاييد مي کنيد؟

روشن است که دولت چين در هر صورت ملاحظات خاص خودش را به دليل ارتباطات گسترده با ديگر کشورها و همچنين عضويت دائم در شوراي امنيت سازمان ملل دارد. به طور طبيعي هر دولتي به دنبال منافع ملي خودش است. بديهي است چين نيز ملاحظات روابط چند صد ميليارد دلاري خود با ديگر نقاط جهان را در نظر مي گيرد. اما يادآور مي شوم با همه اين ملاحظات، پکن سعي مي کرد مسيرهايي پيدا کند که در همکاري با دولت ايران در آن مقطع جهت رفع نيازمندي هاي کشور مثمرثمر باشد.

 

* برخي ها حتي سخن از سوء استفاده چين در شرايط تحريم ها در مراودات با ايران و تأمين منافع حداکثري خود در اين زمينه مي کنند. در اين باره چه توضيحي داريد؟

همانگونه که گفتم هر کشوري در صحنه بين المللي در پي کسب منافع خودش است. ما و چين، هر کدام منافع خودمان را تعقيب مي کنيم. نکته مهم در اين ميان چگونگي مرتبط ساختن روابط از نقاطي است که تأمين کننده منافع هر دو طرف باشد. حجم کلي روابط تجاري چين در سال 2014 ميلادي به چهار هزار و 303 ميليارد دلار رسيد که اين کشور را به بزرگترين قدرت تجاري جهان ارتقا داده است. جالب است بدانيد که رقم ارزش مبادلات چين با آمريکا و اتحاديه اروپا، جمعا هزار و 170 ميليارد دلار در سال بود در حالي که حجم مبادلات اين کشور با ايران 52 ميليارد دلار است. طبيعي است که کشوري در هنگام تنظيم روابط اقتصادي با ايران نمي تواند حجم بالاي روابط گسترده با ديگران را ناديده بگيرد. بايد واقع گرا بود. برخي در ايران انتظارات آرماني از چين دارند. واقعيت اين است که روابط با ايران 2/1 درصد از کل حجم روابط تجاري چين با جهان خارج را تشکيل مي دهد.

با همه اين اوصاف فراموش نکنيم در شرايطي که برخي کشورها حتي از صدور حياتي ترين اقلام به ايران خودداري مي کردند، چين همواره به همکاري هاي خود با ايران ادامه داد که در ازاي آن مشکلات عمده اي از ما حل شد. منصفانه اين است که در هنگام قضاوت و تحليل رويدادها، شرايط زماني و مکاني وقوع آنها مد نظر قرار گيرد. به بيان ديگر براي يک ارزيابي صحيح، لازم است نگاهي تطبيقي بين رفتار چين و رفتار ساير کشورها در مقطع زماني مورد بحث داشته باشيم.

 

* در ايران ديدگاه خاصي البته همراه با انتقاد و بدگماني نسبت به کيفيت محصولات وارداتي از چين وجود دارد، از طرفي هم شاهد واردات چند صد ميليارد دلاري محصولات چيني توسط پيشرفته ترين کشورهاي جهان هستيم. چه تفاوتي ميان اين دو وجود دارد و به اعتقاد شما مشکل و گره کور اين موضوع در کجا نهفته است؟

در اين باره چند نکته قابل تامل وجود دارد که نخستين آن عدم شناخت کافي ما در سطوح مختلف از چين است. يکي از برنامه هاي من در مدت حضور يک ساله در چين جبران اين نقيصه است تا روابط به گونه اي منطقي تر تنظيم گردد. نکته دوم اينکه چين حدود چهار دهه گذشته با اعلام سياست درهاي باز، وارد دوران توسعه اقتصادي صنعتي شد. گرچه در يکي دو دهه نخست با اتکاي به نيروي کار ارزان و بهره گيري از سرمايه هاي خارجي و اقتباس از توليدات صنعتي ديگران به عنوان کارخانه جهان درآمد و هرنوع کالايي را توليد مي کرد. ولي با گذشت همين چهار دهه، امروز صنعت چين و کيفيت محصولات آن تفاوت چشمگيري پيدا کرده است. چين امروز دومين اقتصاد جهان است که بزرگترين حجم تجارت خارجي دنيا را در اختيار دارد.

اين کشور سال گذشته ميلادي بيش از 160 ميليارد دلار به امر تحقيق و توسعه اختصاص داد تا در خدمت بهبود کيفيت محصولات توليدي کشور قرار بگيرد. همچنين چين از نظر تعداد مراکز مطالعاتي جهان با در اختيار داشتن 426 موسسه مطالعاتي و تحقيقاتي در مقام دوم قرار دارد. چين موفق شده از زمان اجراي سياست هاي درهاي باز و اصلاحات اقتصادي تا سال 2013 ميلادي بالغ بر 60 درصد مردم خود را از زير خط فقر بالا آورده به نحوي که همين موفقيت، آمار جهاني فقرزدايي سازمان ملل متحد را نيز جابجا کرده است.

يادآور مي شوم که در دوره 10 ساله 2003 تا 2013 ميلادي درآمد سرانه مردم چين از حدود هزار دلار به حدود شش هزار دلار ارتقاء يافت. نکته سوم اينکه چين شريک اول تجاري بيش از120 کشور جهان است که در ميان آنها، کشورهاي غربي هم به چشم مي خورد. جالب تر اينکه اکنون چين در ميان کشورهاي جهان، شريک نخست تجاري آمريکا، اتحاديه اروپا و تعدادي ديگر از کشورهاي صنعتي است. از سوي ديگر اين کشور با جمعيت يک ميليارد و 400 ميليون نفر و ارتقاي قدرت خريد اين جمعيت عظيم، بزرگترين بازار مصرف دنيا است. به اعتقاد من با عنايت و توجه به ويژگي هاي مطرح شده است که مي توان اين کشور پر رمز و راز قاره آسيا را بهتر شناخت و براي گسترش همکاري با آن برنامه ريزي کرد.

اينکه چرا اجناس بي کيفيت چين و برخي ديگر از کشورها وارد ايران مي شود به نظر مي رسد مي بايست عمده دلايل آن را در داخل کشور جستجو کرد. يادآور مي شوم توافقاتي ميان ايران و چين جهت نظارت طرف چيني بر کيفيت کالاهاي صادراتي به ايران انجام شده و برخي تدابير تکميلي نيز در دست بررسي است. به طور کلي در تجارت، انتخاب دست خريدار است و به ويژه در چين که اجناس با کيفيت هاي متفاوت توليد و در عين حال ارزان ترين کالاها نيز در بازار چين قابل دسترسي است. اکنون بهترين برندهاي جهان محصولات خود را در چين توليد کرده و با مديريت اين کشور به پيشرفته ترين بازارهاي دنيا صادر مي شود.

با اين حال و براي رفع مشکل ورود کالاهاي بي کيفيت به داخل کشور مي توان با نظارت دقيق تر و وضع قوانين و مقررات مناسب تر، مديريتي موثر بر اجناس وارداتي به داخل کشور داشت که البته در اين خصوص نيز رايزني هايي با ارگان هاي ذي ربط در ايران صورت گرفته و برنامه ريزي براي اصلاح اين نقيصه شروع شده است. اميدواريم با همکاري بخش هاي مختلف به حل موضوع کمک شود.

يکي ديگر از معضلات ورود کالاهاي بي کيفيت به داخل کشور قاچاق آن است. براساس آمارهاي ارائه شده سالانه ميلياردها دلار کالاي قاچاق از کشورهاي مختلف وارد ايران مي شود که بخش عمده اي از اجناس نامرغوب چيني نيز در ميان آنها است که تقويت کنترل هاي مرزي مي تواند به رفع اين معضل کمک کند.

نکته ديگر اينکه با افزايش روابط اقتصادي ما با ساير نقاط جهان و رقابتي تر شدن بازار داخلي ايران، به خودي خود مي توان زمينه ورود اين گونه کالاها را به حداقل رساند و اجناس با قيمت ارزانتر و با کيفيت مرغوب تر در اختيار مصرف کننده ايراني قرار داد.

 

* اخيرا بحث هاي تازه اي با عنوان اموال بلوکه شده ايران نزد چيني ها از سوي برخي محافل و افراد در داخل کشور شنيده مي شود. اين افراد معتقدند دارايي هاي ايران در چين بدتر از بلوکه شدن است، چيني ها پول را مي گيرند و در مقابل در پس دادن آن کارشکني مي کنند. ديدگاه شما در خصوص اين سخنان چيست؟

تجربه تاريخي نشان داده که تحريم ها پيامدهاي زيانباري براي ملت ها داشته و ايران هم از اين قاعده مستثني نيست. هر چند با استقامت مردم و اقتصاد مقاومتي از آن سربلند خارج شديم و سعي کرديم زيان هاي آن را به حداقل برسانيم، اما بالاخره اثرات آن، روي پيکره اقتصاد کشور را نمي توان ناديده گرفت. در دوره تحريم اموال ايران در همه کشورها توقيف شد و پول حاصل از فروش نفت قابل بازگشت نبود. بنا به پيشنهاد دولت وقت ايران، مقرر شد از اموال موجود نزد چين بتوانيم به عنوان وثيقه جهت اجراي طرح هاي بزرگ اقتصاد ملي فاينانس شده ايران توسط آن کشور استفاده کنيم و اين منابع مالي به تدريج و متناسب با بازپرداخت اقساط طرح هاي اجرا شده به چين، قابل برداشت خواهند بود. جالب است که بدانيد حتي در اين دوران به پول هاي ما نزد دولت چين سود سپرده نيز تعلق مي گيرد.

البته شکي نيست که چين هم از اين وضعيت سود خود را برده است، اما به باور من، برخي گفته ها و مطالب منتشر شده مبني بر اينکه چين حاضر نيست بعد از تحريم ها اموال ايران را برگرداند، ديدگاهي غيرمنطقي و به دور از واقعيت است.

 

* طي چند سال اخير بسياري از کالاهاي چيني به بازار ايران راه يافتند و به نوعي به رقيب جدي توليدکنندگان داخلي مبدل شده اند. آيا اين ظرفيت در بازارهاي چين هم براي کالاهاي ايراني وجود دارد و به طور کلي اينکه آيا در بازار داخلي چين شرايط براي صادرات محصولاتي ايراني فراهم است؟

حتما و قويا. همانطور که توضيح داده شد چين در عين حال که بزرگترين صادرکننده جهان است، بزرگترين بازار مصرفي جهان نيز هست. اين کشور در سال گذشته ميلادي بالغ بر هزار و 960 ميليارد دلار کالا از کشورهاي ديگر وارد کرده است.

چين اکنون بزرگترين مشتري کالاهاي صادراتي نفتي و غير نفتي ايران است. بزرگترين رقم صادرات و درآمد ملي ما را نفت تشکيل مي دهد که چين اصلي ترين مقصد و بزرگترين خريدار نفت ايران است. فراموش نکنيم که چين تنها کشوري بود که در دوران سخت تحريم ها بيشترين نفت را از ايران خريداري مي کرد.

اکنون بازار چين آمادگي خريد عمده کالاهاي صادراتي غيرنفتي و پتروشيمي ايران را دارد. صادرکنندگان ايراني بدانند که در چين براي ورود کالاهاي ايراني تعرفه اي همانند اعضاي سازمان تجارت جهاني دريافت مي شود در حالي که ايران هنوز عضو اين سازمان نيست. در واقع مردم و نخبگان سياسي و اقتصادي ايران بايد به چين به عنوان فرصتي بزرگ براي صادرات محصولات ايراني مانند فرش دستباف و ماشيني، خشکبار، داروهاي گياهي و انواع فرآورده هاي غذايي نگاه کنند. البته نوع ارائه بايد مطابق با ويژگي هاي محلي باشد.

نکته مهم ديگر اينکه بسياري از کشورهاي بزرگ دنيا براي ارائه کالاهاي خود در چين در واقع پايگاه هاي فروش در قالب فروشگاه هاي زنجيره اي بزرگ با نام تجاري خاص در اين کشور ايجاد کرده و از شبکه توزيع شناخته شده اي براي جلب اعتماد و برند سازي نزد خريداران يک ميليارد و 400 ميليون نفري چين برخوردار شده اند. تجار ما بايد از اين تجربيات استفاده کنند تا بتوانند در بازار پررقابت چين سهم مهمتري داشته باشند.

اکنون اتاق بازرگاني ايران و چين و کميسيون مشترک اقتصادي در اين خصوص فعالند، علاوه بر آن وظايف بخش بازرگاني سفارت بازتعريف شده تا در جهت مشورت دادن به تجار ايراني فعال گردد. مضافا اينکه سفارت جمهوري اسلامي ايران در چين در حال طي کردن مراحل تشکيل و ثبت قانوني شوراي بازرگانان ايراني در اين کشور است.

بنابراين فرصت حضور کالاهاي ايراني در بازارهاي چين فراهم است و شرط اين حضور آشنايي با مواردي است که به آن اشاره شد. همکاري هاي اقتصادي دو کشور به قدري داراي اهميت است که «وانگ يي» وزير امور خارجه چين اخيرا در اظهاراتي اقتصاد دو کشور را مکمل يکديگر ناميده است.

* با توجه به روند تصاعدي سفر گردشگران چيني به خارج، ما چه جايگاهي به عنوان مقصد اين گردشگران داريم يا مي توانيم داشته باشيم؟

چين اکنون نخستين کشور گردشگر فرست جهان به خارج است. در سال 2014 ميلادي آمار رسمي چين رقمي نزديک به 107 ميليون سفر خارجي را براي شهروندان اين کشور نشان مي دهد. مضافا اينکه اکنون در جهان معروف است که چيني ها به دليل ارتقاي درآمد سرانه، درآمدزاترين گردشگران جهان براي کشورهاي مقصد هستند. در سال گذشته ميلادي گردشگران چين بالغ بر 117 ميليارد دلار فقط براي خريد کالاهاي لوکس در سفرهاي خارجي هزينه کرده اند. در سال هاي اخير در شهرهاي مهم آمريکا از جمله نيويورک هتل هايي ويژه پذيرايي از چيني ها اختصاص يافت تا از سود بزرگ سفر گردشگران چيني بهر مند گردند.

همچنين آمريکا و برخي کشورهاي ديگر براي جذب بيشتر مسافرين چيني سازوکار صدور ويزاي دو تا پنج ساله را براي اتباع چيني به اجرا گذاشته است. همين طور يکي از محورهاي اصلي مورد پيگيري مقامات غربي در ملاقات با همتايان چيني يافتن راهکارهاي مناسب براي جذب هر چه بيشتر گردشگران چيني است. به عنوان مثال فرانسه جذب پنج ميليون توريست چيني را در سال هاي آينده به عنوان هدف اعلام کرده است.

دولت چين، ايران را به عنوان يکي 10 از مقصد تأييد شده گردشگري شهروندان خود اعلام کرده است. توريسم فرهنگي در چين پرطرفدار است و جهانگردان چيني عموما نسبت به برخي از گردشگران خارجي از حواشي کمتري برخوردار بوده و به ديدار از اماکن باستاني و خريد صنايع دستي نيز علاقه وافري دارند. برنامه ريزي لازم جهت توسعه زيرساخت هاي گردشگري و تبليغات مناسب مي تواند منبع درآمد و اشتغالزايي قابل توجهي براي شهروندان ما فراهم آورد.

اکنون ارتباطات بخش هاي توريستي دو کشور برقرار است و آژانس هاي گردشگري ايران در نمايشگاه هاي مختلف اين صنعت در چين مشارکت فعال دارند. در ظرف چند ماه گذشته تعداد پروازها ميان ايران و چين از افزايش خوبي برخوردار بوده و اکنون در هفته حداقل 12 پرواز منظم بين ايران و شهرهاي پکن، شانگهاي و گوانگجو انجام مي شود که اين روند نيز در حال تقويت است.

* ارزيابي شما از ظرفيت هاي روابط فرهنگي و علمي ايران با چين چيست؟
مراودات فرهنگي و مردمي ميان ايران و چين نيز از جمله عرصه هاي ديرينه مناسبات ما است. اما اين دو تمدن چند هزار ساله مطرح جهاني با وجود آشنايي ذکر شده، از ويژگي ها و توانايي هاي معاصر يکديگر آگاهي اندکي دارند. چين پس از توفيقات اقتصادي بزرگ، بودجه هاي کلاني را به امور علمي، فرهنگي و هنري اختصاص داد و در اين عرصه همکاري هاي گسترده اي را با جهان آغاز کرده است. به عنوان مثال در سال گذشته ميلادي (2014) اين کشور 142 ميليون يورو به فعاليتهاي فرهنگي خود در خارج از کشور اختصاص داد. در سال 2013 ميلادي 475 شعبه مؤسسه کنفوسيوس در 126 کشور فعال شد و تا پايان سال 2014 نيز حدود 23 هزار سالن سينما در چين فعاليت داشته که يکي از پردرآمد ترين بازارهاي سينمايي جهان و مورد توجه فيلم سازان بزرگ دنيا است. ما به صورت دوره اي (سالانه) هفته فرهنگي دو کشور را در تهران و پکن برگزار مي کنيم و همچنين موافقتنامه همکاري هاي فرهنگي و علمي دو کشور جهت به روز کردن در حال بازنويسي است تا مقامات دو کشور آن را امضا کنند.

اکنون تعدادي از دانشگاه هاي چيني در رتبه بندي جهاني دانشگاه هاي جهان از موقعيت بالايي برخودارند که طبق آخرين آمار، در چين 377 هزار دانشجوي خارجي از کشورهاي مختلف جهان مشغول به تحصيل هستند که در اين بين بيشترين سهم را کشور کره جنوبي و سپس آمريکا به خود اختصاص داده است. از اروپا نيز به طور کلي 67 هزار دانشجو به چين اعزام شده اند.

هرچند جوانان ايراني نيز در سال هاي اخير توجه خود را به دانشگاه هاي چين افزايش داده اند، اما آمار دانشجويان ايراني در چين زير هزار نفر است. البته ظرفيت افزايش اين تعداد از هر حيث فراهم است و با تقويت همکاري هاي دانشگاهي و توافقي که براي افزايش بورس تحصيلي در حال انجام است، زمينه فعال شدن اين ظرفيت ها فراهم گرديده است.

همچنين کرسي زبان فارسي در دانشگاه هاي چين با تلاش اين نمايندگي رو به افزايش است و به طور منظم دانشجويان چيني شاغل به تحصيل در زبان فارسي براي طي دوره هاي تکميلي شش ماهه به ايران اعزام مي شوند. از طرف ديگر آموزش زبان چيني نيز در ايران و در مراکز دانشگاهي ما رو به افزايش است.

جالب است که بر اساس آمار سازمان ملل متحد اکنون جمعيتي بالغ بر 100 ميليون نفر در جهان مشتاق آموزش زبان چيني به عنوان زبان دوم هستند. اکنون چهار ميليون و 100 هزار دانشجوي چيني در خارج از اين کشور مشغول به تحصيل هستند. ما هم به دنبال ارائه بورس و شناساندن دانشگاه هاي ايراني براي جذب دانشجويان چيني هستيم.

 * اخيرا آقاي «وانگ يي» وزير امور خارجه چين از نقش محوري ايران در راه ابريشم باستاني و همينطور جايگاه مهم جاري کشورمان سخن گفته است. تحليل شما از اين سخن و مشارکت ايران در طرح هاي مختلف راه ابريشم نوين چيست؟

راه ابريشم باستاني در واقع نماد ارتباطات متنوع تجاري و فرهنگي در شرايطي برابر و بدون تهديد يا تحميل فرهنگي بوده است. اکنون پس از خيزش دوباره چين، ارتباطات گسترده شرق با غرب از مسير خشکي و دريا اهميت پيدا کرده است. همانگونه که ايران دوران باستان هم در هر دو مسير ياد شده به علت موقعيت ژئوپليتيک خودش پل شرق و غرب و چهارراه بين المللي بود، اين ويژگي در قرن 21 نيز به قوت خود باقي است. به همين دليل است که آقاي «وانگ يي» وزير امور خارجه چين نيز آنرا مورد توجه قرار داده است.

در ابتکار رييس جمهوري چين مبني بر «يک کمربند – يک راه»، مرکز ثقل طبيعي آن ارتباط چين با بخش اعظم خشکي جهان، آسياي مرکزي، آسياي غربي و خاورميانه بوده که نقطه تلاقي همه اينها کشور ايران است. ايران با دارا بودن زيرساخت هاي مناسب مانند راه آهن، جاده، منابع سرشار نفت و گاز، آمادگي دارد در چارچوب برنامه هاي توسعه ملي و گسترش ارتباطات زيرساختي با کشورهاي منطقه همکاري لازم را با چين در طرح هاي راه ابريشم قرن 21 به عمل آورد. بنيادهاي مالي مانند صندوق راه ابريشم و بانک سرمايه گذاري زير ساخت هاي آسيايي نيز توسط چين جهت کمک به اجراي طرح هاي عمراني زيرساختي ايجاد شده اند که مي توان از ظرفيت آنها براي اجراي اين طرح ها در ايران بهره مند شد. در اين راستا کميته اي در کشورمان با حضور ارگان هاي ذي ربط براي برنامه ريزي و ارائه طرح هاي مد نظر در چارچوب جاده ابريشم تشکيل شده است.

تاکيد مي کنم دکترين جاده ابريشم صرفا به اتصال شبکه هاي مواصلاتي خلاصه نمي شود و در واقع جاده ابريشم نوين بسترساز چين فردا به عنوان يک قدرت همه جانبه بين المللي است. چين درصدد تحقق جايگاه منطقه اي و بين المللي خود به عنوان يک بازيگر جهاني در ابعاد بسيار گسترده است. عملي شدن برنامه هاي ابتکار جاده ابريشم نوين تاثيرات گسترده اي در همکاري هاي منطقه اي و امنيت آسيايي به دنبال خواهد داشت.

جمهوري اسلامي ايران به عنوان يکي از اعضاي بنيانگذار بانک سرمايه گذاري زير ساخت هاي آسيايي بوده و مي تواند از ظرفيت ها اين بانک و همچنين صندوق توسعه راه ابريشم چين جهت جذب سرمايه هاي لازم براي اجراي طرح هاي زيرساختي بهره مند گردد.

* تحليل شما در خصوص راهبرد نگاه به شرق چيست؟

ايران از جايگاه ژئوپليتيک منحصر به فردي در منطقه و دنيا برخوردار است، موضوعي که بر کسي پوشيده نيست و همگان به اهميت نقش راهبردي ايران اذعان دارند. همچنين سياست خارجي ما پس از پيروزي انقلاب اسلامي مستقل از قطب هاي موجود آن زمان و نفي بلوک شرق و غرب شکل گرفته است. ايران با اين جايگاه، فرهنگي، تمدني، آرمانهاي انقلاب اسلامي، بايد روابط خارجي خود را با همه کشورهاي جهان – به جز موارد استثناء – به طور متوازن تنظيم کند. ايران نبايد روابط خود را محدود به شرق يا غرب نمايد. بايد متناسب با منافع ملي و ظرفيت هاي همکاري با کشورهاي مختلف بتوانيم روابط خود را از طريق اين توازن به نحو حداکثري تأمين نماييم. اساسا در همين چهارچوب هر قدر روابط ايران با مراکز قدرت مهم دنيا از گستردگي و ديالوگ افزونتري برخودار شود، زمينه تحقق حداکثري منافع ملي و مانور سياست خارجي ما بيشتر فراهم مي گردد. برقراري روابط از روي اضطرار با يک بخش از جهان نمي تواند تأمين کننده منافع ملي کشور بوده و قدرت مانور ما را جهت کسب اهداف سياسي، اقتصادي و فرهنگي محدود مي کند.

گسترش روابط ما با کشورهاي شرق به ويژه روسيه و چين مي تواند بخش مهمي از اهداف ما را تامين نمايد. علاوه بر آن باعث توازن روابط ما با غرب شده و قدرت چانه زني ما با غرب بالا ببرد. متقابلا بازسازي روابط با اروپا و غرب مي تواند موجبات بهره مندي ما را از ظرفيت هاي همکاري با اين کشورها فراهم آورده و توازن بخش روابط ما با کشورهاي شرقي باشد.

نقش چين را در سياست خارجي ايران به هيچ وجه نمي توان ناديده انگاشت. چين در شرايط جديد بازيگر مهم جهاني است و دوران پس از تحريم ها نيز فرصتي براي دو کشور فراهم آورده تا بتوانيم روابط دوجانبه را در کنار روابط ايران و غرب بازتعريف تا حداکثر منابع ملي را تامين نماييم.

Leave A Reply