پیمان سپاری یا برونسپاری

0

در دهه­ ی هشتاد، موضوع برون­سپاری درباره­ ی سیستم­های اطلاعاتی بنگاه­ها به کار گرفته شد؛ اما به مرور زمان در ارتباط با سایر بخش­های واحدهای کسب و کار نیز مطرح گردید. برون­سپاری، یکی از جدیدترین ابزارهای مدیریتی اداره فرایندهای واحد کسب و کار می­باشد؛ که می­توان از آن در امور مختلف برای توسعه بیشتر واحد کسب و کار استفاده نمود. این امر حتی می­تواند در سطح کلان و حتی در سطح بین­المللی نیز مورد توجه قرار گیرد. برون­سپاری در مفهوم اولیه خود به این معناست که بنگاه­های اقتصادی، بخشی از فعالیت خود را به بیرون و با دیگر واحدهای کسب و کار واگذار کنند. واژه برون­سپاری زمانی به کار می­رود که بنگاه اقتصادی، تصمیم به تفکیک برخی از فعالیت­های خود و واگذاری آن به یک تأمین­کننده بیرونی و یا هر واحد دیگر می­گیرد (الوانی و ،).  فرانسشنی[1]()، برون­سپاری را نوعی رویکرد مدیریتی می­داند که طی آن مسئولیت عملیاتی تولید و یا خدماتی که بیش از این در داخل بنگاه ارائه می­گردید، به یک نهاد یا پیمانکار بیرونی، تفویض و واگذار می­گردد. همچنین ادواردز و لانگفورد[2](:73)، بیان می­دارند که برون­سپاری بیش از یک قرارداد واگذاری است و مستلزم برقراری یک رابطه بلند مدت، میان تأمین کننده و ذینفع است که همراه آن، تسهیم در ریسک دو بنگاه، مسئولیت، پاسخگویی و تصمیم­گیری نهفته است. می­توان گفت که تصمیم برون سپاری به نوعی یک تصمیم بر ساخت یا خرید است که طی آن، بنگاه انتخاب می­کند تا اقلامی را که قبلاً در بنگاه ساخته می­شد یا خدماتی را که در داخل تأمین می­شد، از بیرون خریداری کند(et al,).

میل به برون­سپاری، در همه­ی اقتصادهای توسعه یافته جهان، در حال افزایش است. تمایل به افزایش سطح کارایی و کاهش هزینه­ها، بنگاه­ها را به این سمت سوق داده است تا در چند حوزه کلیدی تمرکز نموده و تخصص داشته باشند. برای کسب عملکرد بهتر در کل تجارت و کسب و کار، برون­سپاری روز به روز بیشتر به کار گرفته می­شود. شرکت­های بزرگ، استراتژی­های پیچیده­ای را برای برون­سپاری به کار می­برند و فرایندهای اصلی از قبیل طراحی، مهندسی، ساخت و بازاریابی را به دیگر بنگاه­ها واگذار می­نمایند (,M,2008). با این وجود، بیشتر بنگاه­ها در زمینه بهره­گیری از فرصت­های ناشی از برون­سپاری ناکام می­مانند؛ و انتظاراتی که از منابع حاصل از برون­سپاری دارند، حاصل نشده و گاهاً با شکست مواجه می­شوند(,K, al,:468). 

برون­سپاری در سه سطح تاکتیکی[3]، استراتژیک و انتقالی[4] انجام می­شود. بنگاه­ها از برون­سپاری تاکتیکی برای حل مشکلات ویژه و خاص، نظیر کمبود منابع مالی برای سرمایه­گذاری، نبود شایستگی مدیریتی در داخل بنگاه یا گرایش به کوچک­سازی و…، استفاده می­کنند. در واقع، برون­سپاری تاکتیکی گونه­ای از برون­سپاری سنتی است و بر مقایسه هزینه­ها و مبتنی بر تصمیم­سازی یا خرید تصمیم است. برون­سپاری تاکتیکی، منافعی از قبیل صرفه­های نقدی، کاهش نیاز به سرمایه­گذاری در آینده و حل مسائل کارگزینی را در برمی­گیرد. برون­سپاری تاکتیکی همچنین می­تواند فعالیت­های جانبی برون­سپاری را در برگرفته و مدیریت را قادر سازد تا از طریق مشارکت با فروشنده­ی مورد نظر، به قابلیت­های ویژه­ی صنعت دست یابد. برون­سپاری استراتژیک به عنوان بخشی از فرایند تعریف مجدد بنگاه است و منجر به آزاد سازی نیروی مدیریتی می­شود تا دوباره بر کارکردهای تجاری اصلی تمرکز کنند. برون­سپاری انتقالی نیز معمولاً برای باز تعریف کسب و کار استفاده می­شود و بنگاه را قادر می­سازد تا موقعیت رهبری را حفظ کند، مزیت رقابتی پایدار ایجاد کند و برای بنگاه، بالاترین ارزش را به وجود آورد. برخی از مسايلی که از طریق برون­سپاری انتقالی حل و فصل می­شود، عبارتند از: بلوغ دانش فرایند تجاری و تنظیم کنترل مناسب قراردادهای سطح خدمات و اداره­ی خوب. سطح ریسک در برون­سپاری استراتژیک و انتقالی بالاتر از برون سپاری تاکتیکی است؛ اما این ریسک معمولاً بین طرفین قرارداد برون­سپاری تقسیم می­شود(,:20-25). برون­سپاری می­تواند به روش­های مختلفی توسط بنگاه­های کسب و کار و با اهداف مختلفی از جمله توسعه کسب و کار، می­تواند انجام شود(ع3.61-64):

    گرفتن بخشی از کار از انتقال دهنده(داخلی سازی)
    گرفتن کار از بنگاه­های معتبر، در صورتی که در شبکه­ی آن­ها قرار داشته باشند(فعالیت­ های تخصصی).
    گرفتن کار و دادن به بخش­های مختلف، اگر قسمت مهندسی قوی داشته باشند.

باتوجه به تحقیقات انجام شده پیرامون برون­سپاری، می­توان گفت که دو نوع مزیت از این امر حاصل می­گردد که بخش اول این مزایا، کوتاه مدت است و شامل مزیت­های قابل لمس برون سپاری، نظیر کاهش هزینه­ها می­باشد؛ بخش دیگر مربوط به مزایای بلند مدت و اهداف استراتژیک است، همانند تمرکز بر مأموریت بنگاه در بلند مدت. برای برون سپاری نیز، همانند دیگر روش­های توسعه کسب و کار خوشه، می­توان معایبی را برشمرد که برخی از آن­ها، عبارتند از: کاهش کنترل، هزینه کنترل و نظارت بر عملکرد بنگاه دیگر، هزینه­های پنهان ناشی از جستجو و انتخاب بنگاه تأمین­کننده، هزینه­های مذاکرات و…؛ تأثیر نامطلوب بر نیروی کار بنگاه و تعارضات فرهنگی احتمالی میان دو بنگاه. لازم به ذکر است که نباید فراموش کرد که برون­سپاری ابزاری است کارآمد، که در صورت استفاده صحیح و در نظر داشتن همزمان مزایا و معایب آن، زمینه­ساز کسب مزایای رقابتی و پیشبرد اهداف بنگاه اقتصادی، توسعه کسب و کار خوشه و در نهایت توسعه پایدار اقتصادی خواهد بود( و 1).

[1] – Franceschini,F

[2] – Edwards,M& Langford,J

[3] – Tactical Outsourcing

[4] – Transformational Outsourcing

 

Leave A Reply