طراح ، نقاش ، منبت کار و مجسمه ساز
گفتگو با: محمد سلماني
لطفاً ضمن معرفی ، تاریخ و نحوه ورود خود را به این حرفه بیان کنید.
بنده محمد سلمانی، متولد 1355 در شهر قم هستم. از سال 1369 وارد این حرفه شدم. با پیشزمینهای که در نقشهکشی قالی داشتم، به پیشنهاد یکی از دوستان برادرم که منبتکار بودند، وارد کارگاه ایشان شدم و به مدت یکسال و نیم در آنجا مشغول به فعالیت بودم؛ بعد از آن با پساندازی که داشتم و به کمک برادرم توانستم ابزار تهیه کنم و به خواست خدا مستقلاً مشغول به کار شوم. در آن زمان من آنچنان منبتکاری نمیدانستم و خیلی مبتدی بودم؛ به گونهای که خیلیها باور نمیکردند، من روزی بتوانم کارگاه بزنم و حتی سفارش کار دریافت کنم آن زمان بنده از هر فرصتی برای تمرین کمک میگرفتم جالب است بدانید؛ حتی از هیزمهایی که جهت گرمایش خود استفاده میکردیم، برای اجرای طرحهایم استفاده میکردم. از جزئیترین عکسهایی که نقشی در آن وجود داشت یا گچبریهایی که مشاهده میکردم، ایده میگرفتم. این تمرینها باعث شد تا بهصورت خودآموز این هنر و حرفه را فرا بگیرم.
بعد ازمدتی در اداره بهداری تهران مشغول خدمت سربازی شدم. روزی دو ساعت در پست دژبانی خدمت میکردم و باقیمانده زمانم آزاد بود و این فرصتی بود که در حیطه کارم در تهران جستوجویی داشته باشم. اولین جایی که آشنا شدم، خیابان انقلاب بود که کتابفروشیها در آنجا مستقربودند، درآنجا کتابهایی که مربوط به طراحی و نقوش در هر زمینهای بود را تهیه میکردم، این بهترین منبع برای خلق ایدههای من بود.
در کنار حرفه اصلی خود به مجسمهسازی، نقاشی، طراحی و غیره گرایش پیدا کردم. در این زمینه با استادی به نام آقای اشرفی آشنا شدم که ایشان یکی از تأثیرگذارترین افراد در زندگی من بودند که نقاشی را بهصورت حرفهای و کامل در زمینههای سبکشناسی و طراحی و یکسری اصول کلیدی مجسمهسازی را به من آموزش دادند و من حدود هشت سال نزد ایشان شاگردی میکردم که تأثیر عمیقی در کار من داشت؛ به گونهای که دیگر همه حجمها را میشناختم؛ همه طراحیها، آناتومیها را میدانستم و بهصورت علمی آن را یاد گرفته بودم.
از آن زمان (سال 1376) شروع به تولید تابلوهای هنری کردم و برای خودم بایگانی میکردم که الآن تقریباً تعدادشان به 100 رسیده است. مجسمه، نقاشی و سبکهای گوناگون از جمله مینیاتور سنتی کار میکنم که کار استاد فرشچیان است و منبت قلمزنی کار میکنم که بسیار ظریف است.
این فعالیتها باعث شد تا به عضویت انجمنهایی از قبیل انجمن هنرهای تجسمی، انجمن مجسمهسازان و خانه هنرمندان در آمدم. حدود صد نمایشگاه شرکت کردم و جوایز گوناگونی هم دریافت کردم که از جمله آن میتوان به نمایشگاه نقاشی آموزشگاه نگارستان اشرفی اشاره کرد که در دانشگاه قم برگزار شد و بنده رتبه اول را دریافت کردم.
شما به عنوان یک هنرمند و منبتکار نمونه، راز موفقیت خود را در چه میدانید؟
راز موفقیت خود را در تحقیق، پشت کار و استمرار در کار می دانم؛ یعنی: داشتن استعداد بهتنهایی کافی نیست و انسان باید برای نیل به اهدافش قدم بردارد و برای رسیدن به هدفش مصمم باشد.
کار شما یک کار هنری خاص است، توصیهتان به علاقهمندانی که قصد ورود به این حرفه دارند، چیست؟
من به جوانان توصیه میکنم؛ اولاً: فقط با نگاه مادّی وارد این حرفه نشوند و سعی کنند، بیشتر از مادّیات به ویترین هنرها و افتخاراتشان بیفزایند؛ ثانیاً: مسلّماً افراد تحصیلکرده و با مدارج عالی تحصیلی حاضر نیستند، مطیع و فرمانبر باشند و با شاگردی شروع به کار کنند؛ لذا توصیه میکنم در سنین کمتر و سطح توقع پایینتر وارد این رشته شوند.
به نظر شما ورود ماشینهای پیشرفته مانند CNC در این صنعت، چه تأثیری بر کار گذاشته است؟
بنده به شخصه تأثیر این ماشینآلات را بر کار خودم مثبت میبینم. برای مثال بنده برای ایجاد طراحیهای متقارن مجبور بودم تمام کار را بهصورت دستی انجام دهم و جالب این بود که وقتی نیمی از کار را انجام میدادم، مجبور بودم، برای حفظ تقارن نیمه دیگر را مو به مو از روی نیمه اولیه ایجاد کنم تا ضخامت، طرح و ظرافت یک نیمه با نیمه دیگر متفاوت نباشد که این مسئله زمان زیادی می برد؛ اما اکنون با استفاده از دستگاه CNC بنده فقط نصف کار را انجام میدهم و دستگاه با اسکن و قرینهسازی آن، طرح کامل را ایجاد میکند؛ ضمن اینکه این کار را بادقت، کیفیت و سرعت بیشتر انجام می دهد.
سخن پایانی
این نکته را باید اضافه کنم که یکی دیگر از افتخارات بنده برگزاری سه نمایشگاه انفرادی است: در دانشگاه هنر کاشان؛ در نگارخانه شمسه جهاد دانشگاهی استان قم؛ در نمایشگاه دائمی موزه مبل ایران در تهران.