تولید ملی، بازار جهانی

0

در عصر جهانی شدن، همه‌ کشورهای دنیا و از جمله ایران، با چالش‌های اقتصادی بسیاری روبه‌رو هستند. در این شرایط، رویکردهای سنتی برای توسعه و حفظ اقتصاد ملی، کارآیی خود را از دست داده‌اند. ظهور شرایط نوین در حیات اقتصادی جوامع، همه‌ آن‌ها را وادار به بازنگری، به‌سازی و نوسازی رویکردها و الگوهای فکری و عملی خود کرده است.
 
شکی نیست که رویکردهای فعلی اقتصادی به‌تنهایی پاسخگوی وضعیت کنونی و چالش‌های اقتصادی نیستند. ما بیش ‌از پیش به ابزارهای مدیریتی‌ای نیاز داریم تا بتواند همه‌ ابعاد سیاسی، اقتصادی و اجتماعی را درهم بیامیزد و دنیای نظری را با دنیای عملی که در اقتصاد ما به ‌شدت از هم گسسته هستند، به یکدیگر پیوند بزند. یکی از الزامات مدیریت کارآمد اقتصادی در شرایطی که کشورها در رقابت تنگاتنگ اقتصادی قرار گرفته‌اند، توجه به بحث صادرات و توسعه بازارهای بین‌المللی است.
 
در کشور ما و به‌خصوص در سازمان‌ها و نهادهای اقتصادی و به‌ تبع آن در آحاد مختلف جامعه هنوز سوء تفاهم‌های زیادی درخصوص صادرات وجود دارد؛ از جمله صادرات را نماد تجارت، سود محوری و مادی‌ گرایی قلمداد می‌کنند و چندان اقبالی به این دانش بین‌المللی نشان نمی‌دهند، اما همان‌گونه که اشاره شد صادرات، مفهوم و کاربردی وسیع‌تر در زندگی کنونی جوامع دارد.
 
فراتر از این بحث، برخی اندیشمندان معاصر معتقدند که صادرات، خود ماهیتی فرهنگی دارد، چرا که صادرات با درک آگاهی عمیق از مصرف‌ کننده‌ها و تشخیص نیازها و تمایلات آن‌ها و نشان دادن واکنش مناسب به این نیازها و تمایلات سروکار دارد. از این‌ رو، صادرات علاوه بر مباحث اقتصادی در دایره‌ تخصص‌های فرهنگی قرار می‌گیرد و پدیده‌ای به‌شمار می‌آید که موجب استیلای فرهنگ بر اقتصاد شده است.
 
برای صادرات، اهداف مختلفی را مطرح می‌کنند، اما از اهداف مهمی که امروزه برای صادرات مطرح می‌شود، می‌توان به رضایت حداکثری مشتریان اشاره کرد. برخی از متخصصان امور صادرات معتقد هستند که هدف اصلی صادرات، باید تنوع بخشیدن به کالاها و در نتیجه به حداکثر رساندن حق انتخاب مصرف‌ کنندگان باشد و تعدادی از مدیران صادراتی براین باور هستند که هدف نظام صادرات، به حداکثر رساندن کیفیت زندگی مردم است. بالا بردن کیفیت زندگی هم از طریق تنوع کالاها و کیفیت آن‌ها، همچنین توجه به کیفیت اقتصاد حاصل می‌شود. در واقع صادرات، فرآیندی اجتماعی، اقتصادی و مدیریتی است که به‌وسیله‌ آن افراد و گروه‌ها از طریق کشف نیازها و خواسته‌های یکدیگر به تولید و مبادله‌ کالاها، خدمات و منابع در گستره بین‌المللی می‌پردازند.
 
همه‌ ما در شبانه‌روز، از کالاها، خدمات، ایده‌ها، اشخاص، مکان‌ها و به‌طور کلی از محصولات فراوانی استفاده می‌کنیم که به‌وسیله‌ تولید کنندگان داخلی یا خارجی عرضه ‌شده‌اند. این‌ها نشان می‌دهد که زندگی ما با مردم جهان درهم تنیده است. ما چه به‌عنوان مشتری تقاضا کننده و نیازمند مصرف و چه به‌عنوان تولید کننده در طرف عرضه ‌کننده باشیم، با سایر کشورهای دنیا پیوندی هزار وجهی داریم. اما موضوع بسیار نگران ‌کننده‌ای که اکنون کشور ما با آن روبه‌رو است، وجود شکاف بسیار عمیق بین واردات و صادرات است. متأسفانه جامعه‌ کنونی ما با وجود برخورداری از منابع و سرمایه‌های خدادادی بسیار غنی، بیشتر مصرف‌ کننده‌ کالاهای وارداتی است تا صادر کننده کالاهای صادراتی. بدون تردید امروزه وجه مصرف ‌کنندگی بر وجه تولید کنندگی غلبه کرده است. در دنیایی که دانش و اطلاعات، مزیت رقابتی محسوب می‌شود، سازمان‌ها و نهادهای اقتصادی کشور نیز برای معکوس کردن روند واردات گسترده می‌توانند با بهره‌گیری از دانش مدیریت بازاریابی، فرصت‌های گسترده‌ای را برای توسعه‌ صادرات کشور فراهم کند.
 
لازم به توضیح نیست در دنیایی که سرعت گردش اطلاعات به چند هزارم ثانیه کاهش یافته و مرزهای خاکی عملاً جز در روی نقشه‌ها کاربرد چندانی ندارند، صادرات خود به دانشی مستقل تبدیل شده و می‌طلبد که با اتخاذ سیاست‌های عملی از سوی دولت و مسئولان به این حوزه توجه ویژه شود. باید دقت کرد که لزوماً هر ارسال کالایی به خارج از کشور صادرات نیست. صادرات مقدمات و دانش خاص خود را در حوزه‌های مختلف طلب می‌کند. بازاریابی اولیه، آشنایی با بازار هدف، شناخت سلایق و ذائقه مشتریان، اخذ استانداردهای لازم در کشور هدف، توسعه برند، نوع بسته‌بندی کالا و خدمات و … مواردی است که باعث موفقیت یا شکست در زمینه حضور در بازارهای بین‌المللی خواهد بود.
 
صادرات همچنین ضامن بقای تولید و ایجاد اشتغال است. ورود به بازار صادرات عامل ارزآوری برای کشور بوده و جذب ارز، زیرساخت‌های توسعه کشور را فراهم می‌کند. حضور پررنگ در عرصه صادرات، مستلزم توسعه زیرساخت‌های تولیدی، بهبود فرآیندها و توسعه اشتغال است. همچنین، دارا بودن کیفیت و بسته‌بندی‌های قابل ‌رقابت در عرصه بین‌المللی موجب پیشرفت خود به ‌خودی واحدهای تولیدی و ارائه محصول باکیفیت به مصرف ‌کننده می‌شود. بالا رفتن استانداردها و کیفیت محصولات صادراتی منجر به افزایش استانداردها و کیفیت محصولات داخلی خواهد شد. از دیگرسو، صادرات موجب افزایش یادگیری سازمانی خواهد بود. از دیگر فواید صادرات افزایش اعتماد به ‌نفس تولید کنندگان داخلی است. با حضور در بازارهای صادراتی و در کنار برندهای جهانی اعتماد به ‌نفس تولید کنندگان ما افزایش یافته و در صورت حضور برندهای خارجی در داخل کشور نیز توان رقابت با آنان را خواهند داشت.

Leave A Reply