معرفی خوشه های صنعتی
گرایش به خوشه بندی صنعتی در انتهای قرن بیستم نقطه عطف برنامههای توسعه صنعتی و فناوری در بیشتر کشورهای جهان بود. امکان بهرهبرداری از بازدههای ناشی از مقیاس و تجمع و نیز بازدههای ناشی از اقدامات جمعی، شرایط بوجود آمدن مزیت رقابتی و موفقیت در رشد اقتصادی و توسعه صادراتی را در فضای بینالملل بوجود آورد. خوشه سازی صنعتی امروزه تقریبا در کلیه کشورهای جهان دنبال میگردد.خوشه صنعتی عبارت است از مجموعهای از صنایع کوچک و متوسط، تشکلها و بنگاههای خدماتی که در یک رشته صنعتی با تکیه بر مزیتهای خاص و سرمایههای قوام یافته مناطق جغرافیایی با اهداف اقتصادی سازماندهی شدهاند. بهعبارت دیگر یک خوشه صنعتی مجموعهای از بنگاههای تجاری و غیر تجاری متمرکز دریک مکان جغرافیایی دریک منطقه اقتصادی راشامل میشودکه برای تولید یک یا چند محصول نهایی مشابه و مرتبط برای کسب صرفههای اقتصادی بیرونی با یکدیگر ارتباطات عمودی و افقی برقرارنموده و ضمن رقابت با یکدیگر دربسیاری از موارد، همکاری جمعی و اقدامات مشترک دارند. ارتباط درونی این بنگاهها کاهش دهنده هزینهها و تسهیل کننده دسترسی به نهادها، دانش وفناوری تولید، بازارهای فرش وتأمین نیازهای مشترک مشتری خواهد بود.
بهطور کلی از حدود سه دهه پیش این الگوی منطقهای سازماندهی صنایع کوچک و متوسط در نقاط مختلف جهان در رشتههای متعدد صنعتی پیاده شده است که از نتایج آن میتوان به جهانی شدن اقتصادهای محلی، افزایش درآمد سرانه آنها، ایجاد اشتغال و رشد و توسعه دورن زای مبتنی بر توانمندیهای این مناطق اشاره کرد. بعلاوه از دیگر مزایای این الگو سازماندهی صنایع، هدفمند بودن، هر چه تخصصیتر شدن و اقتصادیتر بودن خدمات و پشتیبانیها از صنایع مجتمع در خوشه میباشد.
رویکردی جدیدی که امروزه در مباحث توسعه صنعتی و منطقهای مطرح گردیده، از نظرات پرو و هیرشمن جامعتر است. در این رویکرد مناطق بسته به مزیتهای طبیعی، انسانی، سازمانی و یا تشکیلاتی موجود می بایست توجه جدی به توسعه تعداد محدودی از خوشهها داشته و ابعاد مختلف سازماندهی این خوشهها را تسهیل کنند. در این صورت است که میتوانند در بازارهای ملی و بینالمللی موفق عمل کرده و بخشهای با ارزشتری از زنجیره ارزشی کالاهای مرتبط را در اختیار بگیرند و قادر به اصلاح و نوسازی ساختارهای موجود در مقابل فراز و نشیبهای جهانی باشند.
در شناسایی خوشههای صنعتی، حداقل سه بعد زمان، مکان و روابط بین سازمانها در تعیین خوشههای صنعتی باید مد نظر قرار گیرند. زمان بدین معنا که خوشه صنعتی در چه برههای از چرخه عمر خود(عدم انسجام، تولد، بلوغ، افول) قرار دارد، روابط بدین معنا که زنجیره ارزش و نیازهای نیروی انسانی مد نظر قرار گیرند و بعد سوم بررسی جغرافیایی خوشه و صنایع پشتیبان آن است.
برای شناسایی خوشههای صنعتی مدلهای متعددی ارائه شده است. بسیاری از این مدلها روشهای ابتکاری هستند که به اقتضای فضای صنعتی ویژهای تدوین شدهاند. عموماً این مدلها به سه دسته مدلهای کمی، کیفی و ترکیبی دستهبندی شدهاند.
یک خوشه صنعتی متشکل از سه دسته عناصر اصلی است(ساختار کلی یک خوشه)
فعالیتهای اقتصادی دارای محوریت در خوشه شامل روابط درون وبرون بنگاهی
فعایتهای خدماتی و پشتیبانی مرتبط که جهت بهبود عملکرد و رقابتی نمودن فعالیتهای محوری خوشه لازمند.
حوزه عملکرد بنیادهای مردمی، اجتماعی و سیاسی مرتبط بهمنظور حمایت از فعالیتهای محوری و فعالیتهای خدماتی و پشتیبانی در جهت ارتقاء سرمایههای جمعی واجتماعی و تسهیل اقدامات جمعی
این عناصر اصلی در کنار یکدیگر میتوانند با استفاده از عناصر زیر ضمن حرکت به سمت تخصص گرایی و پذیرش هویت تخصصی مشخص، هزینههای خود را کاهش دهند و بتوانند از صرفههای بیرونی و درونی ناشی از مقیاس و نیز صرفههای ثابت و متحرک ناشی از تجمع بهرهبرداری نمایند. وابستگیهای درونی بنگاهها و نهادهای داخلی یک خوشه صنعتی کلید موفقیت و هویت یک خوشه هستند. این وابستگی بین بنگاهها از طریق واسطهها و فضای همکاری شکل میگیرد که نهادهای عمومی، دولتی و یا محلی آنها را آسانتر مینماید. نهادهای دولتی و برنامه ریزان زیرساختها نقش راهبردی را در تأمین زیرساختهای فیزیکی، ارائه خدمات و تسهیلات متعدد چون تأمین سرمایه از طریق وامهای ارزان، ارائه خدمات مالی و اعتباری، تأمین سیستم اطلاعاتی و هماهنگ کردن بخشهای مختلف و نهادهای سیاسی و اقتصادی منطقهای با تشکلهای صنعتی و صنفی، بانکها و سایر نهادها را دارند. بدین ترتیب ملاحظه میگردد که توسعه صنعتی خوشه محور با درگیر کردن نهادهای منطقهای، شکلگیری و افزایش سرمایههای مادی و معنوی را تسهیل میکند.
نهادها و بنگاههای پشتیبانی کننده خدماتی نیز با ایجاد امکان انجام خدمات تخصصی برای بنگاههای عضو خوشه، شرایط دسترسی آنها به آموزشهای عمومی و تخصصی در سطوح مختلف، تربیت نیروی انسانی و اجرای برنامههای هماهنگ سازی مهارتی و استاندارد سازی، توسعه برنامههای تولیدی و برنامهریزیهای فنی – کیفیتی، اجرای موفق برنامهها و مدیریت کیفیت یکسان (ISO)در سطوح متفاوت، تعهدات بنگاه در مقابل مشتری، تسهیلات بنگاه در مقابل خدمات حقوقی در تدوین، اجرا و دادخواهی قراردادهای اقتصادی و نیز اجرای موفق برنامههای تحقیق و توسعه را فراهم میآورند.
بخشهای ارتباطی و مرتبط کننده بنگاهها نیز از طریق ایجاد یک ذخیره مناسب از نیروی کار در سطوح مهارتی متفاوت، ذخیرهای از تخصصهای فنی – خدماتی در بخش تعمیر و نگهداری ماشینآلات و نیز ذخیرهای از سرمایههای اجتماعی مربوط به اقدامات مشترک گروهی و فردی بنگاهها در داخل خوشه، نقش خود را در خوشه ایفا مینمایند. نمودار زیر این بخشهای ارتباطی را به نحوه سادهتری به نمایش می گذارد.
وابستگیهای درونی بنگاهها و نهادها در یک خوشه صنعتی
با این وجود پیوند درون خوشهها دو گونه ارتباط عمودی و افقی را در بر میگیرد. در پیوند عمودی مراحل مختلف تولید و یا فازهای تولیدی و خدمات مشترک در یک مجتمع محلی انجام میگیرد و زنجیره داده و ستانده تولید یک کالای خاص ایجاد شده و توسعه مییابد. در پیوند افقی بنگاههای مشابه که به تولید یک کالای خاص مبادرت می ورزند و به نوعی رقیب یکدیگرند، در یک مکان تمرکز می یابند و در همان حال که با یکدیگر در حال رقابتند با یکدیگر در بسیاری از امور همکاری مینمایند.
یکی از دلایل اقبال طراحان استراتژی توسعه صادرات در دهه اخیر به ایجاد خوشههای صنعتی، نقش انکارناپذیر آنها در افزایش رقابتپذیری است.این موضوع را شواهد نظری و تجربی تایید میکند.امروزه موضوع افزایش بهرهوری مهمترین عامل افزایش دهنده مزیت رقابتی است و کشورهای صادرات گرا نیز از این طریق در پی کسب سهم بیشتری از بازار جهانی بر آمده اند. وقتی خوشه صنعتی به مرحله بلوغ میرسد، مقیاس تولید بهطور فزاینده افزایش مییابد و هر بنگاه واحد کوچکی از شبکه تولید بزرگ میگردد.
این ایده مناسبی برای افزایش قدرت رقابتپذیری بنگاه کوچک و متوسط مقیاس است و خوشهها به واسطه استفاده از صرفهها و عوارض خارجی مثبت اقتصادی به آسانی میتوانند در زنجیره ارزش افزوده و تجارت جهانی قرار بگیرد. خوشههای نساجی و پوشاک چین نمونه مناسبی از ترکیب بنگاههای کوچک و متوسط مقیاس و تشکیل خوشههای صادرات گرا هستند که از طریق تشکیل خوشهها تخصصی (مثلا تولید کروات در یک خوشه بهعنوان اصلیترین محصول) از تمام صرفههای اقتصادی ایجاد خوشه استفاده کرده و با افزایش بهرهوری و کاهش قیمت، سهم بالایی از ارزش افزوده و تجارت جهانی را نصیب خود میکنند.این مدل از سازمان تولید در بخشهایی از چین، تایوان، برزیل و ایتالیا بسیار موفق عمل کرده است. نکته قابل ذکر این است که این خوشهها مرحله بلوغ خود را طی کرده اند و وارد مرحله رشد خود شدهاند و توانستند با استفاده از انواع صرفههای اقتصادی، محصولاتی با رقابتپذیری بالا به بازارهای جهانی عرضه کنند.
راهبرد خوشههای صنعتی بهعنوان راهبردی موثر در شکل دهی توسعه صنعتی، بسته به شرایط داخلی اقتصادها، در بعضی کشورها الگویی موفق برای توانمند سازی صنعتی معرفی شده است.