سیاست های توسعه خوشه های کسب و کار
اقدامات نهاد دولتی زمانی مفید خواهد بود که اولاً: مشترینگری واحدهای تولیدی را تقویت کند (یعنی کمک کند که تولیدکنندگان نیازهای مشتری را بهتر و سریعتر تشخیص دهند)، ثانیاً از گردهمایی صنعتی بنگاههایی حمایت کند که سازمان یافته است نه از بنگاههای پراکنده و ثالثاً ظرفیتسازی برای ارتقاء و بهبود عملکرد صنعتگران صورت گیرد (جعفری،34:1382). همچنین نهادهای دولتی میبایست دائماً نسبت به فرصتهای که سودمندی فعالیتهای توسعه اقتصادی آنها را بهتر کند، مطلع و آگاه باشند. چرا که نهادهای دولتی میتوانند در فهم درست مجموعه وظایف توسعه اقتصادی برای ارتقاء رقابت پذیری آینده خود کمک کنند (M.J. Waits،49:2000). بر اساس اقدامات و مطالعات انجام شده، سیاستگذاری نهادهای دولتی، در زمینهی خوشه های کسب و کار را میتوان در سه قالب سیاست «توسعه دهنده»، «هموار ساز» و «بستر ساز» مطالعه نمود که در جدول شماره 12، به طور خلاصه آورده شده است:
1- سیاستهای توسعه دهنده: این سیاستهای نهادهای دولتی، بیشتر متوجه آن دسته از خوشههای کسب و کار است که در حال حاضر موجودیت دارند؛ اما از بالندگی مورد نظر برخوردار نیستند، اینگونه سیاستها با تحلیل عملکرد خوشههای کسب و کار و ارزیابی نحوۀ ارتباط، همکاری و در عین حال رقابت بنگاههای عضو خوشه و همچنین نقد و بررسی کارکرد نهادهای جمعی و دولت به راهکارهایی توجه دارند که بتواند خوشههای کسب و کار را به مسیر مطلوب هدایت نماید.
2- سیاستهای هموار ساز: این سیاستهای نهادهای دولتی بیشتر متوجه خوشههای نوپا (نوظهور) میباشند و سعی دارند تا ادامه مسیر این خوشهها را برای دستیابی به منافع و فواید مورد انتظار، هموار نمایند. اینگونه سیاستها از یک سو با مقایسه خوشههای نواحی دیگر که تقریباً همسان با خوشههای مدنظر خود هستند و از سوی دیگر با ارزیابی تغییر و تحولات اثر گذار براین خوشهها، راهکارهایی را پیشنهاد میکنند که خوشه نوپا را به بلوغ نزدیک نماید و آنها را برای مقابله با فشارهای رقابتی در عرصه بینالمللی آماده کنند.
3- سیاستهای بستر ساز: گونۀ دیگری از سیاستهای نهادهای دولتی، به دنبال ساماندهی واحدهای کوچک و متوسط در قالب خوشههای کسب و کار هستند که در حقیقت میتوان آنها را سیاست گذاری برای خوشهای شدن و یا بسترسازی برای تشکیل خوشههای کسب و کار نامید. این سیاست گذاری یا بسترسازی نسبت به انواع ذکر شده در بالا وضعیت بهتری دارد. زیرا استفاده بهینه از امکانات و یا بسیج منافع و امکانات استفاده نشده را به سمت تشکیل خوشههای کسب و کار به گونهای ساماندهی میکنند که اطمینان از دستیابی به فوائد حاصل از خوشه های کسب و کار حداکثر گردد.
- برای بستر سازی توسعه خوشهها، میتوان از تجارب سایر کشورها و نتایج مطالعات و تحقیقات آنها به گونهای استفاده کرد که خطاها و خطرات آتی در عملکرد تا حد امکان کاهش یابد. لازم به ذکر است که بستر سازی برای خوشهای شدن واحدهای صنعتی را نباید شروع از نقطۀ صفر تلقی کرد، زیرا حداقلی از واحدهای صنعتی، مهارتهای نیروی کار و سایر امکانات محلی و به طور کلی سرمایههای قوام یافته لازم است تا بتوان بسترهای مورد نیاز را به طور صحیح ایجاد نمود.
جدول شماره (10-1) : انواع سیاستهای که در برابر خوشهها انجام میگیرد
نوع سیاست |
وضعیت خوشه |
هدف سیاست |
ارزش |
توسعه دهنده |
بالغ است |
هدایت خوشه به مسیر مطلوب |
مناسب است |
هموار ساز |
نوظهور است |
به بلوغ رساندن خوشه |
نسبتآ مناسب است |
بستر ساز |
ظاهر نشده است |
مهیا کردن شرایط برای ظهور خوشه |
مناسبترین است |
همچنین نهادهای دولتی محلی در ارتباط با خوشهها، میتواند سیاستهایی چون «راهبرد تقویتی»، «راهبرد همکاری»، «راهبرد انگیزشی» و «راهبرد تحمیلی» را پیش گیرد که توضیح هر یک در جدول شماره (10-2) آمده است؛ و به نظر میرسد که بکارگیری راهبرد انگیزشی به همراه راهبرد تقویتی مناسبتر باشد (J.Q.Morgan،20:2004).
جدول شماره (10-2) : انواع سیاستها و راهبرد اعمال شده توسط دولتها
ردیف |
سیاست |
راهبرد |
توضیحات |
1 |
تقویت بخش خصوصی |
تقویتی |
سرمایهگذاری زیرساختی، فعالیتهای مدیریتی توسعه زمین، فعالیتهای رابطهای عمومی مطرح برای جذب یا حفظ کسب و کار |
2 |
همکاری با بخش خصوصی |
همکاری |
شکلگیری شرکاء خصوصی- عمومی برای انجام پروژهها |
3 |
غلبه بر بخش خصوصی |
انگیزشی |
انگیزههای مالیاتی، اوراق توسعه صنعتی، وامهای مستقیم، وامهای یارانهای، ضمانتهای وامی، امتیازهای ویژه برای پروژههای توسعهای و همکاری عینی با آنها |
4 |
مجبور کردن بخش خصوصی |
تحمیلی |
کنترل کاربریهای زمین از قبیل حکم منطقهبندی، مقررات بخشی برای کنترل طبیعت رشد اقتصادی و تأثیر آن بر اجتماعات |
از آنجا که تشکیل خوشه، فرایندی آموختنی در طی زمان میباشد، و شامل شناسایی زمینههای تشکیل خوشه، گسترش و تأمین مهارتهای خاص هر فعالیت، دانش، نیروی کارآمد، فناوری، منابع و امکانات، زیرساختها، بازار و مدیریت میباشد (جعفری،28:1382)، نهادهای دولتی برای تصمیمگیری بهتر، به دانستن اینکه، کدام خوشه به استقرار و سرازیری حداکثر دانش و یادگیری مناسبتر است، نیاز خواهند داشت (M.P. Ferreira&F. Serra،24:2008). برای مقامات رسمی مهم است که بدانند که سیاستهای مناسب فرض شده در خوشههای رقابتی در حال توسعه، نه تنها به هزینهی ایجاد ساختار با کیفیت و محیط نهادی مناسب (مدارس فنی حرفهای، مؤسسات تحقیق و توسعه و…) نیاز دارند، بلکه برای بقاء به تعدادی نیروی انسانی و همجواری فرهنگی که اساس ساختار اجتماعی منطقه است، نیاز خواهند داشت (Ferreira&F. Serra،24:2008).
اقدامات نهادهای دولتی در سطوح ملی، منطقهای و محلی بسیار مهم میباشد؛ چرا که نقش هماهنگ کنندگی دولت میتواند مشکلات احتمالی بین کارگران و کارفرمایان را رفع نماید. یکی از روشهای برطرف نمودن اختلافات مابین این دو گروه، «برگزاری گردهمایی» میباشد که در آن تبادل نظر و گفتگو باعث افزایش ظرفیت یادگیری در هر دو گروه و رشد و گسترش همکاریهای دوجانبه میگردد. به عبارتی نهادهای دولتی بایستی با سه جانبه گرائی (دولت، کارفرمایان و کارگران) در کاهش بحرانهای انسانیِ تولید، ایفای نقش نماید. اقدام دولت در این مورد، سبب افزایش حس اعتماد بین گروههای ذینفع نیز میگردد. پس از کاهش بحرانهای کارگری و کارفرمایی باید، ساماندهی عملیات بنگاههای صنعتی در رأس اقدامات دولت قرار گیرد. در این چارچوب دولت باید در زمینۀ کاهش فرایندهای اداری (بورکراسی اداری)، امن و آسان سازی سرمایهگذاری، رفع موانع حقوقی، تأمین زیر ساختها و رفع معضلات مربوط به مالکیت، حق ابداع، اختراع و… اقدام نماید.
پس از اقدامهای یاد شده، توجه به تقویت آموزشهای عمومی و تخصصی از دیگر اقدامات نهادهای دولتی محسوب میشود. از آنجا که تأمین نیازهای آموزشی جامعه، از وظایف اصلی نهادهای دولتی به شمار میرود، لذا در چارچوب ساماندهی خوشههای کسب و کار نهادهای دولت محلی باید متناسب با فعالیتهای صنعتی موجود در منطقه، به گسترش و بهبود آموزش و ارتقاء یادگیری اقدام کند. اقدامات نهادهای دولت ملی و محلی در زمینههای زیر بر چگونگی و سرعت توسعه و رشد خوشههای کسب و کار مؤثر واقع میشود:
– ایجاد اقدامات لازم جهت ترغیب بنگاهها به همکاری میان خود از طریق روشهای نظیر: برگزاریهای گردهماییها و نشستهای تخصصی و غیر تخصصی برای کارفرمایان و به وجود آوردن محیطی مناسب جهت آشنایی و نزدیکی تولید کنندگان صنعتی با یکدیگر
– ارائه مشوقهای مالی
– حفظ و اقدام جهت تداوم امنیت
– در زمینۀ اجتماعی و فرهنگی مانند برگزاری کلاسهای آموزشی
– فراهم سازی شرایط و تشویق مراکز علمی به انجام مطالعات در این زمینه
– ارائه خدمات و اطلاعات مناسب جهت تسهیل نمودن تصمیمگیری برای واحدها
– اقدامات زیرساختی و فراهم نمودن حداقل شرایط رفاهی و محیطی
باید توجه نمود که اقدامات نهادهای دولتی زمانی مفید خواهد بود که اولاً: مشترینگری واحدهای تولیدی را تقویت کند (یعنی کمک کند که تولیدکنندگان نیازهای مشتریان را بهتر و سریعتر تشخیص دهند)، ثانیاً از گردهمایی صنعتی حمایت کند که سازمان یافته است نه از شرکتهای پراکنده و ثالثاً ظرفیتسازی برای ارتقاء و بهبود عملکرد صنعتگران صورت گیرد.